بازار تبریز که سال 1388 در فهرست میراث فرهنگی جهان ثبت شد، با حدود یک میلیون مترمربع مساحت، بزرگترین بازار ایران است و از آن مهمتر گفته میشود که بزرگترین بازار مسقف جهان نیز هست.
بازار تبریز که سال 1388 در فهرست میراث فرهنگی جهان ثبت شد، با حدود یک میلیون مترمربع مساحت، بزرگترین بازار ایران است و از آن مهمتر گفته میشود که بزرگترین بازار مسقف جهان نیز هست. تاریخ دقیق پیدایش بازار تبریز معلوم نیست؛ چنانکه تاریخ پیدایش شهر تبریز نیز معلوم نیست اما میتوان حدس زد که از همان زمانی که تبریز شکل گرفت، بازاری هم داشت زیرا این شهر در مسیر جاده ابریشم قرار گرفته و از نظر تجاری حائز اهمیت بود.700 سال پیش یعنی در زمان ایلخانان مغول، تبریز به عنوان پایتخت این سلسله انتخاب شد و رونق و شکوه فراوانی پیدا کرد. طبیعتا بازار آن هم رونق گرفت و گسترش یافت. در همین زمان مارکوپولو، جهانگرد معروف ونیزی که به سرتاسر امپراتوری مغولان سفر کرد، از تبریز گذشت و بازار آن را چنین توصیف کرد: جایگاه بازرگانی تبریز آنقدر مناسب کارهای تجاری است که بازرگانان از همه نقاط جهان هند، بغداد، موصل و جزیره هرمز برای تجارت به آنجا سفر میکنند. بهترین سنگهای قیمتی و مرواریدهای عالی در این شهر عرضه میشود. بنابراین بازرگانانی که با کشورهای دیگر داد و ستد دارند، خیلی زود به ثروت میرسند. سایر جهانگردان و مسافران دوره مغول نیز گزارش مشابهی از وضع بازار تبریز دادهاند. بازار تبریز در سدههای بعد نیز رونق خود را از دست داد اما در دوره صفویه دچار تلاطم شدید شد زیرا شهر تبریز یکیدو بار بین دولت صفوی و سپاه متجاوز عثمانی دست به دست شد و به کسب و کار مردم خسارات زیادی وارد آمد اما به هر حال تبریز دروازه ورود به آسیای صغیر و از آنجا به سوی اروپای شرقی بود. بنابراین میتوانست اهمیت بازار خود را همچنان حفظ کند.بازار تبریز در دوره زندیه و سال1193 هجریقمری بر اثر زلزله مهیبی که تقریبا تمام شهر تبریز را ویران کرد، خراب شد و به یکباره همه اندوخته تاریخی خود را از دست داد اما همانطور که گفته شد، موقعیت استراتژیک شهر تبریز ایجاب میکرد که این شهر همواره بازاری بزرگ و پررونق داشته باشد. در دوره قاجاریه، تبریز شهر ولیعهدنشین ایران بود به این معنا که ولیعهد پادشاهان قاجار، پیش از سلطنت والی آذربایجان میشدند و در تبریز به تمرین حکومتداری میپرداختند. از این گذشته بخش زیادی از تجارت خارجی ایران از طریق روسیه و عثمانی (ترکیه) انجام میشد و تبریز به مرزهای هر دو اینها نزدیک بود. همه این عوامل دست به دست هم دادند و موجب شدند که بازار تبریز در دوره قاجار به سرعت بازسازی شود و به نحو چشمگیری گسترش پیدا کند.بنابراین آنچه امروزه از بازار تبریز میبینیم تقریبا مربوط به دوره قاجار و پس از آن است. البته آنچه اکنون برجای مانده، تنها بخشی از بازار دوره قاجار است زیرا قسمتهای زیادی از بازار در دوره معاصر بر اثر خیابانکشیها و تعریض معابر و سایر اقدامات مربوط به نوسازی شهری از بین رفتهاست. با این حال، همین مقدار باقی مانده علاوه بر واحدهای تجاری، شامل تعداد زیادی کاروانسراهای درون شهری و اماکن مذهبی و عمومی مانند مسجد، مدارس علمیه، حمام، قهوهخانه، زورخانه و باراندازهای کالاست که تقریبا همگی از معماری جالب توجهی برخوردارند. واحدهای تجاری بازار تبریز نیز شامل هشت هزار حجره و مغازه هستند.
ما در این صفحه میکوشیم تا بخشهای مهم بازار تبریز را به شما معرفی کنیم.
تیمچههای بازار؛ شکوه سقفهای گنبدی
تیم هم به معنای کاروانسراست و تیمچه یعنی کاروانسرا یا سرای کوچک، منتها فرق آن با سرا این است که تیمچه مسقف است. سرا اگر چه بناهای مسقف نیز دارد اما در مرکز خود دارای یک حیاط داخلی روباز است. تیمچههای بازار تبریز بسیار زیبا هستند؛ به این علت که سقف گنبدی شکل آنها دارای آجرکاریهای زیبا و ظریف است.تیمچه مظفریه که تیمچهای معروف و باشکوه است در دوران ولایتعهدی مظفرالدین شاه قاجار و حدود 20سال پیش از انقلاب مشروطه ساخته شده. معماری زیبای این سرا با آجرکاریها و رسمیبندیهای سقفش را خودتان باید از نزدیک ببینید و لذت ببرید اما این تیمچه حکایات جالبی هم دارد. مثلا در بازار تبریز اگر مغازهدار یا شاگرد مغازهای باشد که دیر به در دکان بیاید، دیگران به طعنه از او میپرسند: مگر بچه تیمچه مظفریه هستی؟ این جمله کنایه از این است که کار و بار مغازهداران تیمچه مظفریه آنقدر سکه است که اگر دیر هم به سر کار بیایند یا خیلی زود تعطیل کنند و بروند، باز هم کسب و کارشان رونق فراوان دارد. امروزه بخشی از گرانقیمتترین دکانهای بازار تبریز که در اختیار فرشفروشان است، در تیمچه مظفریه قرار دارد.داستان ساخت این تیمچه نیز جالب است. بانی آن شخصی بود به نام حاج شیخ جعفر قزوینی که قبلا سه تیمچه بزرگ و کوچک و بسیار عالی در بازار تبریز ساخت که الان هم به نام خود او تیمچههای اول، دوم و سوم حاج شیخ خوانده میشود. او برای افتتاح تیمچه چهارم از مظفرالدین میرزا، ولیعهد ناصرالدین شاه که در تبریز مستقر بود؛ دعوت کرد که به بازار بیاید. ولیعهد وقتی شکوه تیمچه را دید، لب به تحسین گشود و از کار حاج شیخ جعفر تعریف فراوان کرد. در این مواقع طرف تعریف باید میگفت: قربان قابل شما را ندارد یا تقدیم خاک پای جواهرآسایتان اما با توجه به روحیات مظفرالدین میرزا، ممکن بود ولیعهد بلافاصله بگوید بسیار خوب، هدیهتان را قبول میکنم! در اینجا حاج شیخ جعفر با زیرکی تمام گفت: قربان، نامش از خودش زیباتر است و وقتی ولیعهد پرسید، نامش چیست، گفت تیمچه مظفریه. به این ترتیب هم جواب مناسبی به ولیعهد داد و هم از گفتن جمله پیشکش یا تقدیم شما طفره رفت.
سرای امیر هم که پیشتر از آن یاد کردیم، دارای یک تیمچه است که به آن تیمچه امیرنظام میگویند. این تیمچه گویا بزرگترین تیمچه بازار به شمار میرفت و امروز در اختیار صنف طلافروشان است. همچنین باید از سه تیمچه میرزا جلیل، ملک و خرازیها یاد کنیم که اگر چه به شکوه تیمچه مظفریه یا امیر نیستند اما معماری زیبایی دارند.